بروزرسانی شده در ۰۴ تیر ۱۴۰۱

تاریخچه‌ی شرکت لگو قسمت اول

تاریخچه‌ی شرکت لگو قسمت اول
زمان مطالعه : ۲۱ دقیقه ۳۲۲۱ بازدید ۱ نظر

آیا می دانستید آجرهای دوست داشتنی لگو چه سرگذشت عجیب و پر فراز و نشیبی داشته اند؟ با تاریخچه جذاب شرکت لگو همراه باشید.

در طول تاریخ به خصوص در صد سال گذشته، همواره نام‌هایی وجود داشته‌اند که با گذر زمان آنقدر بزرگ شده‌اند که به نماینده‌ی نوع خود بدل گشته‌اند. احتمالاً بارها شنیده‌اید که مردم به جای مایع ظرفشویی از ریکا استفاده می‌کنند که نام تجاری یک نوع مایع ظرفشویی بوده یا به جای پودر لباس‌شویی می‌گویند تاید. شاید نسل ما هرگز برند ریکا یا تاید را از نزدیک ندیده باشند اما هنوز برای شوینده‌ها از همین نام‌ها استفاده می‌کنند. امروزه در بیشتر کشورهای دنیا به جای جستجوی اینترنتی از کلمه‌ی گوگل استفاده می‌کنند. در واقع «گوگل کردن» معادل فارسی اصطلاحی است که در بیشتر زبان‌ها برای جستجو در اینترنت استفاده می‌شود. معادل شدن نام یک برند با محصولات هم‌نوع خود نشان دهنده‌ی بزرگی، اصالت و محبوبیت آن برند نزد مردم است. شاید ۹۰ سال پیش وقتی یک نجار ورشکسته‌ی دانمارکی در کارگاه رو به زوال خود شروع به ساخت اسباب بازی‌ای کرد که نام آن را لِگو گذاشت هرگز فکرش را نمی‌کرد که برندش در فهرست برندهایی که نماینده‌ی کالاهای هم‌نوع خود هستند قرار بگیرد. تاریخچه‌ی شرکت لگو نه تنها داستانی خواندنی و جذاب است بلکه هم برای کارآفرینان و هم افراد معمولی بسیار الهام بخش و آموزنده است. امروزه اسباب بازی‌های ساختنی زیادی در مدل‌های متنوع با نام‌های تجاری مختلف به وسیله‌ی شرکت‌های گوناگون تولید و روانه‌ی بازار می‌شوند. اما در تمام دنیا مردم همه‌ی آنها را با یک نام می‌شناسند: لِگو. در این مجموعه‌ مقاله‌ی سریالی قصد داریم به داستان پر فراز و نشیب و احساس برانگیز لگو بپردازیم. داستانی که هم در آن امید هست و هم اندوه. به قول فردوسی: یکی داستان است پر آب چشم. با تاریخچه‌ جذاب شرکت لگو همراه باشید.

درباره‌ی لگو بیشتر بخوانید:
۱۰ فایده لگو، بهترین اسباب‌بازی برای کودکان و نوجوانان
بهترین اسباب بازی‌ها برای کودکان در سنین مختلف

تاریخچه‌ شرکت لگو: سال‌های اولیه از ۱۸۹۰ تا ۱۹۲۹ میلادی

راه اندازی

تاریخچه‌ لگو با نام مرد جوانی از شهر بیلوند دانمارک، «اوله کرک کریستیانسن»، گره خورده است. در تاریخ یکم فوریه ۱۹۱۶، «اوله کِرک کریستیانسن» که آن زمان فقط ۲۴ سال داشت، کارگاه خراطی و نجاری بیلوند را به مبلغ ۱۰ هزار کرون دانمارک خریداری کرد. کار اصلی این کارگاه ساخت در، پنجره، کابینت آشپزخانه، کمد، تابوت، کشوهای چوبی، وسایل حفر زغال سنگ خام و بدنه‌ی گاری بود. همه با کیفیت درجه یک، که برای اوله کرک کریستیانسن بسیار مهم بود. به تدریج کسب و کار اوله رونق پیدا کرد. او کار خود را گسترش داد و سفارش‌های بزرگ‌تری دریافت کرد. مهم‌ترین فعالیت‌های اوله در این مقطع ساختن یک گالری جدید برای کلیسای گرین در خارج از بیلوند، چندین مزرعه، ساختمان‌های کشاورزی‌ مثل انبار و اصطبل و…، سالن‌ اجتماعات، صنایع لبنیات بیلوند، یک ساختمان برای کشیش‌ها و تعدادی خانه بود.

در همان سال‌ها اوله موفق شد قرارداد ساخت کلیسای Skjoldberg را به دست آورد. پروژه‌ای که سود چندانی نصیبش نمی‌کرد اما او عقیده داشت: «این کار را برای پول انجام نداده است».


خانواده کریستیانسن 1924


در سال ۱۹۱۶ یعنی همان سالی که کارخانه در و پنجره سازی بیلوند را خریداری کرد، اوله کرک کریستیانسن با کریستین سورنسن ازدواج کرد. این زوج بعداً صاحب چهار فرزند شدند: یوهانس، کارل گئورگ، گادفرِد و گرهارد. فرزندانی که تاریخچه شرکت لگو به یکی از آنها بستگی داشت.

مطالب مرتبط:
تاریخچه اسباب بازی‌های دنیا
تاریخچه پازل


اولین آتش سوزی در کارگاه اوله کرک کریستیانسن چه زمانی اتفاق افتاده است؟- خانه‌ی اوله کرک

تاریخچه‌ شرکت لگو یک مسیر خطی مستقیم از صفر تا موفقیت را نپیموده است. اوله کرک کریستیانسن در طول مدت زندگی حرفه‌ای‌اش چند بار با بلایی به نام آتش‌سوزی رو به رو شد. اولین بار در سال ۱۹۲۴ بود، زمانی که پسرانش، گادفرد و کارل گئورگ، در کارگاه بازی می‌کردند. اوله و کریستین در حال چرت نیمروزی بودند. پسرها یک جعبه کبریت را در کشوی یک میز پیدا کردند و مقداری چسب را آتش زدند. آتش ابتدا آهسته به مقداری تراشه‌ی چوب سرایت کرد. اما خیلی طول نکشید تا به تمام کارخانه سرایت کند. پسران اوله با یک چوب کبریت و مقداری چسب تمام کارخانه را به خاکستر تبدیل کردند. بعدها گادفرد کرک کریستیانسن گفت: «اولین موفقیت من این بود که کارگاه را بسوزانم و خانه را با خاک یکسان کنم!»

حق با گادفرد بود. شاید اگر روحیه تلاشگر و خستگی ناپذیر اوله نبود او هیچ‌وقت این حرف را نمی‌زد. سوختن کارخانه بیلوند برای اوله فرصت پیشرفت‌های جدیدی را فراهم آورد. او با همکاری جاسپر جسپرسن، معماری اهل فردریسیا، خانه‌ای را در مرکز شهر بیلوند بنا نهاد که امروزه با نام «خانه‌ی اوله کرک» شناخته می‌شود. ایده‌ها و ذوق و سلیقه‌ی این دو نفر بسیار هماهنگ و به هم نزدیک بود. در نتیجه خانه‌ی اوله کرک ساختمانی از کار در آمد که به روشنی نشان دهنده‌ی کیفیت بالا و رویکرد زیبایی شناسانه‌ی هر دوی آنها بود. اوله از روش الهام‌بخش و ارزشمند جاسپر برای طراحی و ساخت خانه‌ها و بناهای باکیفیت‌تر و در عین حال زیباتر استفاده کرد تا خانه‌های بهتری برای مردم بسازد. در واقع جاسپر پیرو مکتب «بهسازی شیوه‌های ساختاری» در معماری دانمارک بود. مکتبی که اوله در بعضی پروژه‌های خود از آن الهام گرفت. مکتب بهسازی شیوه‌های ساختاری دانمارک بر اساس اصول سادگی، جذابیت، تناسب، مصالح با کیفیت و هنر سنتی اساتید بنا شده بود.


خانه و کارگاه شرکت لگو


تاریخچه‌ شرکت لگو- نخستین جرقه‌ها

اوله علاقه زیادی به بچه‌ها داشت. او از تکه‌ها و ضایعات چوب در کارگاه خود استفاده می‌کرد و نسخه‌های مینیاتوری محصولات خود را می‌ساخت: در مینیاتوری، پنجره‌ی مینیاتوری، میز مینیاتوری و… – بنابراین اصلاً بعید نبود که او روزی محصولات کارخانه‌ی خود را به سمت تولید اسباب بازی برای بچه‌ها متمایل کند. خراطی و ظریف کاری و همچنین کار با ضایعات چوب مهارت و دقت اوله را در جزئیات بالا برده بود: نبشی‌های ظریف و دقیق، سطوح صیقل خورده و هموار و پولیش‌های استادانه. این موضوع نخستین جرقه‌های تولید محصولی بودند که قرار بود انقلابی در زمینه محصولات بازی بچه‌ها ایجاد کنند. انقلابی که خود اوله هنوز از آن خبر نداشت.

قبلاً هم اشاره کردیم که تاریخچه شرکت لگو یک مسیر هموار را طی نکرده است. بعد از آتش‌سوزی بزرگ اول، دو اتفاق مهم دیگر ضربه‌های شدیدی به زندگی خانوادگی و حرفه‌ای اوله وارد کردند. زندگی مشترک اوله و کریستین تا سال ۱۹۳۲ بیشتر طول نکشید. شانزده سال پس از ازدواج با اوله، کریستین بر اثر بیماری التهاب وریدی و عوارض ناشی از جراحی درگذشت. اوله کرک کریستیانسن اکنون یک پدر تنها با چهار پسر ۶ تا ۱۵ ساله بود و شرکتی داشت که باید برای بقای آن می جنگید. زیرا مانند بسیاری از شرکت‌های دیگر در دنیا، کارخانه نجاری او به شدت تحت تأثیر بحران اقتصادی جهانی پس از سقوط وال استریت در سال ۱۹۲۹ قرار گرفته بود.


ساختمان معروف به اوله کرک در بیلوند


مطلب مرتبط: داستان اولین و بزرگ‌ترین اسباب بازی فروشی دنیا


اوله کرک کریستیانسن و واقعیت تلخی به نام بحران اقتصادی

در اکتبر ۱۹۲۹ بازار سهام وال استریت در نیویورک سقوط کرد. این فاجعه‌ی اقتصادی عواقب چشمگیری برای بخش‌های زیادی از صنایع جهان غرب به دنبال داشت. شرکت‌های زیادی ورشکست شدند و صنایع رو به رشد زمین خوردند. در این میان کشاورزی بیشتر از همه آسیب دید. در سال ۱۹۳۰ ایالات متحده و انگلستان محدودیت‌های جدی‌ای برای واردات وضع کردند و این کار، بحران اقتصادی را مستقیماً به سفره‌ی کشاورزان دانمارکی کشاند! قیمت کره و گوشت به شدت کاهش یافت و از آنجا که این محصولات بخش بزرگی از صادرات دانمارک را تشکیل می‌دادند، زندگی برای کشاورزان دانمارکی بسیار دشوار شد. بسیاری از کشاورزان مجبور به ترک مزارع خود شدند. عواقب بحران اقتصادی دامن اوله را نیز گرفت. زیرا مهم‌ترین مشتری‌های وی همان کشاورزانی بودند که دیگر توان مالی کافی برای تهیه‌ی کالاهای چوبی را نداشتند. در سال ۱۹۳۱ اوله کرک کریستیانسن از روی اجبار، آخرین استاد کار کارخانه‌ی خود را نیز مرخص کرد.


انجمن ملی شرکت‌های دانمارک

انجمن ملی شرکت‌های دانمارک که از فعالیت‌های اوله در بحران اقتصادی حمایت می‌کرد، در سال ۱۹۰۸ با هدف ترویج تولید و فروش کالاهای دانمارکی در کشور و خارج از کشور تأسیس شد. اوله خودش یکی از اعضای این انجمن بود. او یک بار اتفاقی در مجله‌ی انجمن که مخصوص اعضا چاپ می‌شد با فهرستی از کالاهایی رو به رو شد که اشاره شده بود همچنان بازار خوبی دارند و نیاز آنها موجود است. کالاهایی مثل نردبان، تخته‌ی اتو و سایر وسایل مفید مشابه و البته موردی که آینده اوله را کاملاً تغییر داد: اسباب بازی!

اوله در خاطرات خود درباره سال ۱۹۳۲ می‌نویسد: «من چشم امید به آینده داشتم. اما در عرض دو ماه دنیا روی سرم خراب شد. کشاورزی با یک بحران جدی مواجه شده بود و از آنجا که زندگی ما به خرده مالکان و کشاورزان وابسته بود ما نیز تحت تأثیر قرار گرفته بودیم. همه ما در شرایط دشواری قرار داشتیم اما بدترین قسمتش این بود که نمی‌توانستیم بفهمیم چه پیش خواهد آمد. در تابستان آن سال از جینز دبلیو اولسن سفارش تولید اسباب بازی گرفتیم و چون کار دیگری نداشتیم به آن به عنوان یک موهبت نگاه کردیم.»


اوله کرک کریستیانسن 1957


خانواده همیشه با اوله و عقایدش موافق نبودند. هنگامی که اوله از خواهران و برادران خود خواست برای وام ۳۰۰۰ کرونی برای شرکتش ضامن او شوند یکی از آنها گفت: «آیا کار مفیدتری برای انجام دادن نداری؟» اوله واقعاً از زمان خود جلوتر بود. در آن دوران هنوز بازی به عنوان یک فعالیت ضروری برای کودکان شناخته نمی‌شد و آن را کار بیهوده‌ای می‌پنداشتند. اوله در سال ۱۹۳۹ وام را با بهره مرکب بازپرداخت کرد. پسرش گادفرد بعدها از آن روز به عنوان روز بزرگی در زندگی اوله یاد کرد. تا سال ۱۹۳۴ اوله کرک کریستیانسن ساختمان، مبلمان و اسباب بازی تولید می‌کرد. امّا از آن سال تصمیم گرفت توجه خود را فقط روی تولید اسباب بازی متمرکز کند.


اوله کرک کریستیانسن و حفظ روحیه در بحران اقتصادی

اوله به تنهایی باید با بحران اقتصادی کنار می‌آمد. همسرش دیگر نبود و او چهار فرزند داشت که باید برای آنها پدر خوبی می‌بود. اگرچه بحران اقتصادی سختی‌ها و بدبختی‌های زیادی را پیش روی اوله گذاشت اما او همواره رویکرد مثبت خود نسبت به زندگی را حفظ کرد. او عادت داشت از دل گرفتاری‌ها، فرصت‌های جدید خلق کند. و جالب‌تر این که همیشه این کار را با شوخ طبعی و طنز پردازی همراه می‌کرد. ویگو یورگنسن، اولین کارمند او می گوید: «بله، اوله یک استعداد طبیعی برای شوخ طبعی داشت و می‌دانست که چگونه از آن استفاده کند.» یکی دیگر از کارمندان کریستیانسن که قد بلندی داشت این خاطره را از او نقل می‌کند: «یک روز اوله نزد من آمد و گفت ما دیگر تو را از این بیشتر نمی‌خواهیم! من شوکه شده بودم و فکر کردم در این اوضاع وحشتناک اقتصادی دیگر کارم تمام است. اوله که دید من مثل ابوالهول به او خیره شده‌ام و نفسم بند آمده است خندید و گفت بیشتر از این قد نکش. همینقدر که هستی خوب است! منظورش این بود که قد مرا بیشتر از این نمی‌خواسته!»

اوله در خاطرات خود درباره‌ی تصمیمش برای ساخت اسباب بازی به عنوان شغل دائمی‌اش می‌نویسد: «هنوز دو دل بودم تا این که یک روز به خودم گفتم یا باید کار قدیمی‌ات را کنار بگذاری یا فکر ساخت اسباب بازی‌ را از سرت بیرون کنی. اینطور بود که شروع کردم به فکر کردن درباره‌ی پیامدهای بلند مدت هر دو حالت. زمان نشان داد تصمیمی که گرفتم درست بوده.»

در طی چند سال اوله کرک کریستیانسن پایه و اساس شرکتی را بنا نهاد که قرار بود بعدها به یکی از شرکت‌های پیشگام در زمینه‌ی تولید اسباب بازی در دنیا تبدیل شود.


لگو و خوب بازی کن!

وقتی اوله تصمیم گرفت بر تولید اسباب بازی تمرکز کند متوجه شد که این شرکت حتماً باید نام جذاب تری نسبت به «صنایع چوب بیلوند» داشته باشد. او بین کارمندانش مسابقه‌ای ترتیب داد تا بهترین نام را از بین گزینه‌هایی که آنها پیشنهاد می‌دهند انتخاب کند. در نهایت کسی که برنده‌ی جایزه‌ی ویژه‌ی اوله کرک کریستیانسن برای پیشنهاد بهترین نام شد کسی نبود جز… خود اوله! به خاطر پیشنهاد نام لِگو (LEGO). او کلمه‌ی لگو را از بازی کردن با اجزای دو کلمه‌ی دانمارکی LEG GODT به معنی «خوب بازی کن» به دست آورد. نامی که اوله روی کارخانه (و محصول) جدید گذاشت کاملاً با مفهوم کودک و بازی ارتباط داشت. در عین حال لگو اشاره‌ی نامحسوسی هم به حفظ کیفیت بالا در تولید انبوه داشت. خیلی طول نکشید که متوجه شدند لگو در زبان لاتین به معنای «من آنها را سر هم می‌کنم» است!

خوب بازی کن!

گادفرد کرک کریستیانسن

گادفرد کرک کریستیانسن، سومین فرزند اوله کرک کریستیانسن، صاحب نسل دوم گروه لگو شد. او از ابتدای تأسیس شرکت نقش فعالی در توسعه‌ی آن داشت. او یکی از اولین خاطرات خود را به یاد می‌آورد: «اولین کمک من به شرکت- نه اینکه به آن افتخار کنم- زمانی بود که من و برادرم کارل گئورگ بخاری را روشن کردیم. متأسفانه بعضی از تراشه‌های چوبی آتش گرفتند و کل ساختمان تا سوخت.» این، همان ماجرای آتش‌سوزی اول در سال ۱۹۲۴ بود. گادفرد در آن زمان چهار ساله بود. در سال ۱۹۳۲، در اوایل ماجراجویی تولید اسباب بازی، گادفرد در شرکت مشغول به کار شد و از همان ابتدا اصول و ارزش‌های پدرش در تولید صنعتی را از او یاد گرفت.


ماجرای اردک چوبی

این داستان، روایتی است از زبان خود گادفرد، در مورد چگونگی تمرکز اوله بر کیفیت محصولاتش و انتقال این تجربه از پدر به پسر: «یک روز عصر وقتی وارد دفتر شدم به پدرم گفتم امروز روز خوبی بود بابا. ما تونستیم یه کم بیشتر درآمد داشته باشیم. پدرم گفت: اوه چه خوب! منظورت چیه پسر؟ گفتم: خب من همین الان دو تا جعبه اردک اسباب بازی مشتری رو تحویل ایستگاه دادم. ما همیشه اردک‌ها رو با سه لایه لاک براق می‌کردیم اما من امروز دو لایه لاک استفاده کردم. این اسمش تجارته و من تونستم تو هزینه‌هامون صرفه جویی کنم. پدرم به من نگاه کرد و بعد خیلی جدی گفت گادفرد! نمی‌دونی این کار اشتباهه؟ همین الان میری ایستگاه و جعبه‌ها رو پس می‌گیری. اونا رو باز می‌کنی و یه لایه لاک دیگه روی اردکا می‌زنی. بعد دوباره اونا رو بسته بندی کرده و به ایستگاه برمی‌گردونی. امروز تا این کار رو تموم نکردی نباید به رختخواب بری. هیچ کس دیگه‌ای هم نباید بهت کمک کنه. همه کارها رو خودت باید به تنهایی انجام بدی! هیچ بحثی با پدر نبود. و این برای من درسی بود که بفهمم کیفیت یعنی چه.»


اردک چوبی قدیمی


گادفرد کریستیانسن و به عهده گرفتن مسئولیت

گادفرد مثل پدر در کالج فنی هاسلو تحصیل کرد. در طول اقامتش در دانشگاه بین سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۰، او به عنوان پروژه‌های درسی‌اش مدل‌هایی برای ماشین‌های اسباب بازی طراحی می‌کرد و آنها را برای پدر می‌فرستاد تا در تولید محصولات جدید کارخانه از آن طرح‌ها استفاده کند. بعد از پایان تحصیلات، گادفرد مسئولیت بیشتری در شرکت به عهده گرفت. ابتد در سی امین سالگرد تولدش در سال ۱۹۵۰ وی به عنوان جانشین مدیرعامل منصوب شد و هفت سال بعد، درست یک سال قبل از مرگ اوله در سال ۱۹۵۸، مدیر عامل شرکت شد و به تنهایی مسئولیت آن را بر عهده گرفت. او با وجود همه‌ی محدودیت‌ها و مشکلات توانست ایده‌ی شرکت لگو را توسعه دهد. همچنین برای بازی لگو سیستمی مشخص طراحی کرد. دستاوردهای او به همین‌ها محدود نشد. گادفرد حتی در جزئی‌ترین موارد مربوط به سیستم فروش و تبلیغات نیز تلاش مؤثری کرد و آنها را به خوبی در جهت گسترش لگو مدیریت کرد.


گادفرد کریستیانسن و سفر فروش

گادفرد همیشه مشتاق بود بینش ارزشمندی در مورد تجارت کسب کند. او در سال ۱۹۵۱ به عنوان جانشین مدیرعامل به یک سفر تجاری رفت تا علاوه بر اثبات شایستگی خود، درک بهتری از بازار اسباب بازی پیدا کند. گادفرد مدتی قبل دو نماینده را برای فروش محصول شرکت و معرفی ظرفیت‌های تجاری آجرهای لگو به خرده فروشان سراسر دانمارک استخدام کرده بود. اما آنها موفقیت چندانی به دست نیاورده بودند. آنها همچنین گزارش داده بودند که ملاقات با مشتریان تا پس از تعطیلات تابستانی اتلاف وقت است زیرا اسباب بازی فروشی‌ها و فروشگاه‌های بزرگ سهام کریسمس خود را تا بعد از تعطیلات خریداری نمی‌کنند. بنابراین گادفرد خودش شخصاً وارد عمل شد و با همراهی همسرش، ادیت کرک کریستیانسن ، به این سفر تجاری رفت. آنها با تمام مشتریان جنوب جوتلند کردند. اوایل سفر، وقتی که گادفرد با مشتریان صحبت می‌کرد ادیت در ماشین می‌نشست و از بی‌کاری بافتنی می‌بافت. اما به زودی همه چیز تغییر کرد. حالا او باید سفارش‌های انبوه مشتریانی که همسرش موفق به جلب نظر آنها شده بود را ثبت می‌کرد. گادفرد نه تنها توانست سفارشات زیادی از مشتریان بگیرد بلکه خودش شخصاً توانست مشاهده کند که نحوه‌ی چیدمان اسباب بازی‌ها در قفسه‌ها و ویترین مغازه‌ها و فروشگاه‌ها چقدر می‌تواند اهمیت داشته باشد.


گادفرد کرک کریستیانسن


ماجرای استعفای گادفرد کریستیانسن

در سال ۱۹۵۲ اوله ناگهان اعلام کرد که کارخانه باید گسترش یابد. گادفرد کرک مخالف این ایده بود. اوله خاطر نشان کرد که او رییس شرکت است و کار گادفرد فقط این است که منابع مالی لازم برای توسعه شرکت را فراهم کند. گادفرد از این برخورد ناراحت شد و از سمت خود استعفا کرد. کمی بعد پدر و پسر موضوع استعفا حل و فصل کردند و گادفرد وظایف خود در شرکت را از سر گرفت.


آتش‌سوزی دوم در شرکت لگو

روز پنجشنبه ۴ فوریه ۱۹۶۰ بخشی از کارخانه نجاری شرکت لگو در آتش سوخت. این حادثه گادفرد را در موقعیت انتخابی سخت قرار داد: آیا در کنار تولید آجرهای پلاستیکی لگو به ساخت اسباب بازی‌های چوبی ادامه دهند یا نه؟ روز بعد گادفرد نظر خود را اعلام کرد: «این شرکت ساخت اسباب بازی‌های چوبی را متوقف و توجه کامل خود را بر تولید لگو متمرکز می‌کند.»

بر خلاف لگو که در سراسر اروپا مشتری داشت، اسباب بازی‌های چوبی هرگز در خارج از دانمارک فروش خوبی نداشتند. به ویژه پس از آنکه این شرکت در سال ۱۹۵۶ اولین شعبه‌ی فروش خود را در آلمان تأسیس کرد. در نتیجه‌ی تصمیم گادفرد مبنی بر توقف تولید اسباب بازی‌های چوبی، دو برادر او که با این تصمیم مخالف بودند، یعنی کارل گئورگ کریستیانسن، مدیر فنی تولید پلاستیک، و گرهارد کرک کریستیانسن، مدیر فنی تولید اسباب بازی‌های چوبی، شرکت را ترک کردند. گادفرد سهام آنها را خرید و از آن به بعد تنها مالک شرکت لگو باقی ماند.


۱۰ ویژگی لگو

گادفرد ساعتهای زیادی را صرف تهیه مجموعه ای از دستورالعمل‌ها و قوانین لگو کرد تا بتواند توسعه سیستماتیک محصول و ارتباط مداوم با خریداران و خرده فروشان را تأمین کند. در سال ۱۹۶۳ او ۱۰ ویژگی شرکت لگو برای محصول لگو را در یک کنفرانس با موضوع ۱۰ چشم انداز سیستم‌های لگو مطرح کرد. این قوانین چنان مؤثر بودند که به هسته اصلی توسعه محصولات لگو تبدیل شدند و بر سیستم‌های تولید، توزیع و فروش تأثیر زیادی گذاشتند.

10 فرمان لگو


وضعیت کنونی شرکت لگو

طی دهه ۱۹۷۰ تغییر نسلی در گروه لگو به جریان افتاد. گادفرد کرک کریستیانسن در سال ۱۹۷۳ عنوان مدیر عاملی را رها کرد و رئیس هیئت مدیره شد. وان هالک اندرسن از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۹ به عنوان مدیر عامل و نیز رابطی بین گادفرد و پسرش کیلد کرک کریستیانسن، فعالیت کرد. در سال ۱۹۷۹ کیلد به عنوان مدیر عامل شرکت برگزیده شد. با اینکه گادفرد از مدیریت شرکت کنار رفته بود و دیگر مثل گذشته هر روز در شرکت دیده نمی‌شد اما انگار روح او با روح شرکت در هم آمیخته بود و حضور او هنوز در شرکت حس می‌شد. کارمندان قدیمی لگو به یاد دارند که چطور حتی در آخر وقت اداری او در دفتر قدم می‌زد و به ایده‌های پیش برنده یا حل مشکلات و موانع شرکت می‌اندیشید. گادفرد کرک کریستیانسن تا آوریل ۱۹۹۳ سمت رئیس هیئت مدیره را بر عهده داشت. او دو سال بعد در ۱۳ جولای ۱۹۹۵ درگذشت.


گادفرد کرک کریستیانسن



هیچ فکرش را می‌کردید این آجرهای دوست داشتنی چنین سرگذشت عجیب و پر فراز و نشیبی داشته باشند؟ برای خواندن ادامه داستان لگو قسمت بعد را دنبال کنید.

برای خرید اسباب‌بازی لگو کلیک کنید.




دیدگاه شما
|
پارسا
پارسا
۱۸ آبان ۱۴۰۲

هیچ فکرشو نمیکردم ولی همون بهتر که پیشرفت نمیکرد تا الان این لگو های بدردنخور را با قیمت های چند میلیونی بفروشه ...

دیدگاه شما